سائرون و دین
سریال حلقههای قدرت از مجموعه ارباب حلقهها برای من این رو تداعی کرد که این حلقهها شباهت معناداری به دین دارند از این حیث که حق و باطل رو به هم می آمیزند تا در نهایت، تاریکی رو حاکم کنند. در اینجا شاهدیم که "حق" سرپوشی هست بر روی "باطل". در واقع هدف اینه که یه پوسته بیرونی از خیر روی شر کشیده بشه تا مردم فریب این ظاهر رو بخورند و آماده بشن تا در موعد مقرر برای تحقق یک شر بزرگ بسیج بشن. این کار به قدری استادانه انجام میشه که حتی موجهترین آدمهای سرزمین میانه هم فریب می خورند و در راستای اهداف حلقه، دست به اقداماتی می زنند که در نگاه اول درست و بی نقص به نظر میاد ولی سر بزنگاه ها و دوراهی ها، حلقه هدف اصلی خودشو عملی می کنه و باعث انحراف میشه.
به "قرآن" نگاه کنید؛ کلی آیات زیبا و انسانی توش وجود داره ولی لابلاش آیاتی هست که گزک به دست بدان میده برای گسترش بدی. اینجا خوبی یه جور سوپاپ اطمینان به حساب میاد برای اینکه مردم به کنه ماجرا پی نبرند. خیر و شر به هم آمیخته شده توگویی خیرهاش توجیهی برای شرهاش ایجاد میکنه. یک نکته مهم دیگه اینه که اون هسته شر دین هم به مرور برای مومنین به شکل خیر تجلی پیدا می کنه و حتی دیگه نیاز به روکش زیبا هم نیست.(ارگ ها در ارباب حلقه ها از همین جنس کسانی هستند که علناً شر رو می پرستند. سَلَفی ها در دنیای واقعی از گونۀ همین ارگ ها هستند) پادشاه اِلف ها در جایی میگه: وقتی فریب دهنده اعتماد یه موجودو به دست میاره توانایی شکل دادن افکارشم به دست میاره.
یک بازی ذهنی: فکر می کنید اگه شیطان بودید و می خواستید انسان رو منحرف کنید چی کار می کردید؟
من اگه بودم حق و باطل رو به هم می آمیختم و بعد اون قسمت حق رو شیک و شکیل در قالب ادبیات، هنر، معماری و حتی انسانیت عرضه می کردم که شکوهش باعث بشه باطل بودن اون قسمت باطلش به چشم نیاد. بعد از دل همین ایده یک نسل فدایی تربیت می کردم تا از طریق اونها تاریکی رو حاکم کنم.
خطرناک ترین تفکرات، اونهایی هستند که پوسته زیبایی دارند و هسته ای متعفن.
خطرناک ترین مکاتب، مکاتبی هستند که حق و باطل رو به هم می آمیزند.
پرسش: ما چرا انقدر راحت باور می کنیم این عقاید رو؟
پاسخ: چون از زبان پدران و مادران مون شنیدیم و احساسی که به اونها داریم مانع از دیدن حقیقت میشه. در واقع احساسات ما هم یکی از عناصر تشکیل دهنده اون روکش زیبا هستند.
و شیطان گفت: به جاه و جلال تو سوگند که همه را گمراه میکنم
پرسید: چگونه؟
گفت: در صراط مستقیم تو مینشینم، ردای دین و تقدس بر تن میکنم، چنان کنم که مردمان به نام تو از یکدیگر نفرت پیدا کنند، به خاطر تو به دیگران دروغها بگویند، به نام تو علیه یکدیگر به جنگ و ستیز برخیزند، به نام تو ویرانیها و کشتارها کنند، به نام تو ....