خدا نوکر تاس اندازها نیست

یه چیزی که توی گروه‌های لاتاری خیلی رایجه اینه که یه عده از طریق ایشالله، ماشالله، انرژی کیهانی، مرغ آمین و... توکل و توسل به یک سری خرافات تلاش دارن توی لاتاری برنده بشن. این عده که هم خودشون رو گول می‌زنن هم بقیه رو آیا می‌دونند که هر ۵ ثانیه در دنیا یک کودک از گرسنگی می‌میره و نصف این کودکان، زیر ۵ سال هستند. اگه خدایی وجود داشت جای اینکه کمک کنه من و تو بریم آمریکا می رفت روزی این بچه ها رو می رسوند! حالا این وسط یه عده هستند که به عرفان‌های نوظهور و قانون جذب و این چیزا متوسل میشن. قانون جذبی ها مدام با قرار دادن خودشون در رویای آمریکا سعی دارند اونو جذب کنند. این عده هم نمی‌دونند که قریب به اتفاق کسانی که لاتاری برنده میشن معمولاً خودشون نمی‌دونن قبول شدن و با اختلاف زمانی متوجه میشن برنده شدن و این به این معناست که اصلاً اونا به لاتاری فکر هم نمی‌کردند چه برسه به اینکه بخوان باهاش رویاپردازی و جذب پردازی و مدیتیشن کنند. من خودم هم خیلی بهش فکر می‌کنم ولی امیدی بهش نبستم و اگه می بینید اینجا خیلی درباره اش می نویسم دلیلش اینه که نوشتن برام حکم تخلیه روانی رو داره و یک جنبه خودشناسانه هم داره برام. دوست عزیز جای اینکه نیروهای ماورا الطبیعه رو بخوای قاطی این ماجرا کنی به زندگیت بچسب و چیزی رو که مربوط به شانسه به الهیات مربوط نکن.

شعر فراتر

فراتر

ای پنهانِ پیدا
ای فراتر از دیروز و فردا

ای پرنده ها را بال
ای فراتر از خیال

ای نقاش آهنگ ها
ای فراتر از رنگ ها


ای مهربان تر از من به من

ای فراتر از اراده من

ای عمیق تر از ناخودآگاه

ای فراتر از خودآگاه

ای عالم مثال ها

ای فراتر از تاریخ و یادها

ای روی سقف طبیعت
ای فراتر از شش جهت

ای سپیدی بین لغات
ای فراتر از کلمات

ای معنا ده
ای فراتر از ماده

ای فرگشت انسان

ای فراتر از نژاد و زبان

ای عاشقان را کام

ای فراتر از احکام

ای مهر محرز

ای فراتر از هر حظ

ای خدای ناخداها

ای فراتر از ماجراها

ای دریای فراخ کرت

ای پذیرنده بی شرط

ای فراتر از عقاب ها، ای سیمرغ
ای فراتر از نقاب ها، ای بی صورت

ای خوب کننده هر بد

ای چراغ روی گنبد

ای حرم بی ضریح

ای فیه مافیه

ای باغبان

ای روزی رسان
ای در تار و پود نان
ای خمنده فضا-زمان


ای سیاهچاله ها برایت دلکش
ای گرانش، برایت نوازش

ای مدخل حضور، ای ظهور
ای خلاصی بخش از گور


ای تولد دوباره
ای جاری پای جوانه

ای طه

ای شوینده خطاها

ای مسیر بی راه

ای خواه ناخواه

ای فراتر از ملیت

ای فراتر از علیت

ای عقل
ای فراتر از حس

ای دل
ای فراتر از عقل

ای پلکانِ پنهان نردبان
ای فراتر از مکان و زمان

ای پاره کننده عادت
ای پوره کننده مغز

ای چپت راست

ای بی کم و کاست

ای دایره ات، سماع

ای مربعت، کعبه

ای حال

ای صفر

ای جان

ما را ز خود برهان...

ما را به خود برسان...

پرسش از چت جی پی تی درباره وجود خدا

ساعت 11:11 دقیقه است.

سعی کردم از طریق سایت، با chatgpt صحبت کنم ولی فیلتر بود. (فیلتر جهانی)

از طریق تلگرام سرچ کردم یک ربات رو معرفی کرد به نام ChatGPT DALL-E Bot

نمی دونم این ربات همون چت جی پی تی معروف هست یا نه ولی من سوالمو ازش پرسیدم:

آیا خدا وجود داره؟

پاسخ قطعی به این سوال دشوار است. در نهایت این به هر فردی بستگی دارد که در مورد وجود خدا چه اعتقادی دارد.

اعتقاد خودت چیست؟

اعتقاد من در مورد وجود خدا این است که خداوند به عنوان موجودی قادر مطلق، دانا و دوستدار وجود دارد که جهان و هر چیزی را در آن آفریده است. من معتقدم که خدا به طور فعال در زندگی ما دخالت دارد و عمیقاً به ما اهمیت می دهد.

این پاسخ در ساعت 11:11 و در حالی که من دیروز درباره خدا به دوستی گفته بودم او نسبت به ما بی تفاوت است، چه معنایی می تواند داشته باشد؟

اگر می خواهید خدا را ببینید، بخوانید

چشماتون رو ببندید.

بعد از چند لحظه چشماتونو باز کنید.

اولین چیزی که می بینید خداست. 

دکتر الهی قمشه ای  در این رابطه میگه: اولین چیزی که شما می بینید موجود نیست بلکه وجوده. هُوَ الاول! (وجود تقدم داره بر موجود)

گر ز معنی برگشایی چشم های خویشتن
جلوه ها بینی عیان از دلربای خویشتن


من از این فرمول استفاده کردم و یک تست عشق طراحی کردم (این مفهوم عظیم رو مبتذل کردم که هضمش براتون آسون بشه) 

کنار کسی که دوستش دارید بشینید و یک دوربین مداربسته روبروتون بذارید. (هر دو در کادر باشید) 
قبل از اینکه دوربینو روشن کنید به صفحه سیاه تلویزیون خیره بشید. 
بعد خیلی ناگهانی دوربینو روشن کنید. 
اولین شخصی که می بینید کسی هست که شما اون رو می پرستید

 

خدا در مصیبت های بشر کجاست؟

یک یهودی وقتی صدای فریاد همکیشان خودشو از اتاق های گاز نازی می شنوه میگه خدا اگه می شنید کاری می کرد. حالا وقتی چشم آدم به این دختربچه سوری میفته که هنوز نمی دونه پدر و مادرش کشته شدند و به دوربین لبخند می زنه، بازم همون پرسش تکرار میشه. راستی خدا کجاست؟ عطاملک جوینی در مواجهه با این سوال طی هجوم مغولان گفت "باد بی نیازی خداوند است که می وزد". دکتر عبدالکریم سروش میگه: خدا در همین نگاه ما هست به این عکس. در همین اشک های ماست برای این بچه.(همیشه فکر می کنیم خدا در جزئیاته اما گویا خدا در جزعیات هم هست. جزع یعنی زاری(از کتاب "فیل در تاریکی" قلی خیاط)) شاید با دیدن این عکس بگید کاش حداقل یکی از والدینش زنده می موند ولی مگه خدا همراه این بچه نیست و خداوند از پدر و مادر بر آدم مهربان تر نیست؟ مگه خدا رو در چشمان این بچه نمی بینید؟

فهم این نکته بینش زیادی می خواد و از عهده هر کسی خارج هست.