انتقاد از تالار محققان کتابخانه آستان قدس

تالار محققان کتابخانه مرکزی آستان قدس مکان مناسبی برای پژوهشگران هست و انسان های خوب و شریفی آنجا کار می کنند ولی در بین آنها معدودی هم پیدا می شوند که به نظر می رسد زیاد با کارراه اندازی راحت نیستند. مثلاً در پاسخ به مراجعه کنندگانی که از شهرهای دور می آیند و آدم‌های فرهیخته و محترمی هستند بدون هیچ توضیحی می گویند 20 دقیقه باید صبر کنی. اینجا لازم است بگویند لطفاً 20 دقیقه صبر کنید تا کتاب از بالا برسد. (در گفتن همین جمله ساده نیز امساک می کنند) به هر روی طرف 20 دقیقه در راهرو پرسه می زند و دوباره مراجعه می کند. این بار باز بدون هیچ توضیحی می گویند کتاب شما موجود نیست. طرف به حرف می آید که
- من سرچ زدم بود.
- بله توی سیستم هست ولی سر قفسه نیست!
- یعنی چی نیست؟
- نیست. موجود نیست. (با بی حوصلگی)
- دست کسی است؟ گم شده؟ غیب شده؟
- نمی‌دانم. پیدا نمی شود.
- مگر دکل نفتی است که پیدا نشود؟
- ...
اگر حوصله جواب دادن ندارید حداقل یک برگه بزنید روی شیشه و طرف را به آن ارجاع دهید. مثلاً روی آن بنویسید برخی کتاب ها به سرقت می روند یا در بازگشت، لابلای زنجیرهای ریل نقاله امحا می شوند و یا اصلاً بیندازید گردن دوستان مخزن ولی نگویید نیست، پیدا نمی شود، نمی دانم کجاست و... اینها از فحش بدتر است...

پ.ن

(مخاطبم آقای هاشمی نبود چون ایشان انسان کار راه انداز و صبوری است)

درباره دوست محمد خان در روزنامه خراسان دوران رضاشاه

اخيراً جرائد مرکز عموماً در زمینه دستگیری دوست محمدخان، شروح مفصل نگاشته اند مثل آن که به فرار او اهمیت داده و یا آن که از وصول او به بلوچستان خائف بوده اند. ما که در ناحیه شرق و قلمرو خراسان و بلوچستان جای داریم با اطلاعات خاصی که در دستمان هست جز یک قسمت از نگارشات جرائد را در موضوع دوست محمد خان نمیتوانیم به قید اهمیت قرائت کنیم و آن همان طرز دستگیری و تعقیب مأمورین امنیه و نظمیه از او بوده است که نگذارده اند از حومه مرکز قدمی فراتر گذارد.
اما از اینکه بر فرض فرار او میتوانست مصدر کاری شده یا تأثیری در امور بلوچستان داشته باشد هیچ گونه نگرانی نداشته و نداریم زیرا قوای لشگر شرق و فرماندهان نظامی که در تحت اوامر آقای امیر لشگر جهانبانی در آن ناحیه هستند بطوری راسخ و نافذ در امور و جریانات هستند و به قدری مقاماتشان مستحکم است که بلوچستان برای دوست محمدخان به هزاران درجه از زندان تنگ تر است. علاوه بر اینها بلوچها بطوری بیدار و هشیار شده اند که به هیچوجه فریب دوست محمد خان و اشباه او را نخواهند خورد و همه آنها با صمیمیت خاص از مدنیت جدید استقبال کرده و سرگرم امور معارفی و عمرانی وطن خود شده اند امروز بلوچستان با روزهای دوست محمد خان شباهت ندارد زیرا لشگریان ما در آن ناحیه متمکن هستند و ایلات عمده آن سامان از کردار گذشته و عقب افتادگی خود نالان هستند. امروز تمام بلوچ ها با استظهار به دولت درصدد ایجاد قنوات تسطیح طرق و شوارع تأسیس مدارس و غیره هستند. عده ای هم که در اول قرار دوست محمدخان به مذاکراتی موجب تشویق خواطر را ممکن بود فراهم نمایند همه تسلیم و منقاد و در برابر صلحاء بلوچ در اقلیت و در مقابل قوای نظامی شرق ناچیز و ناتوانند.
و نیز یک موضوع با اهمیت دیگری هم هست که نمی توان در آن موضوع بدون خنده های مستهزنانه بحث کرد و از این جهت خالی از اهمیت تفریحی نیست و آن همان موضوع پشت پا زدن دوست محمد خان بوده است به رفاهیت و آسایش شخصی و عدم استفاده از عفو شاهانه و اقدام او به این قرار عجیب و غریب حقیقتاً زمینه تصورات دوست محمد خان در اطراف اقدام او به فرار برای ما مجهول است و نمی توانیم کوچکترین محمل عقلانی برای این قسم فرار جنایت بار او پیدا کنیم.
دوست محمد خان که در بستر راحت غنوده بوده و ماهی سیصد تومان شهریه از خزانه مملکت دریافت میداشت و احتراماتش کاملاً مصون و محفوظ بود، بر روی چه اصل به این عمل زشت قیام و اقدام کرد؟ آیا دوست محمد خان گمان می کرد که زمینه های قدیمی برای او در بلوچستان مهیا است یا بلوچ ها به وضعیت سابق خود باقی هستند یا بر فرض مهیا بودن زمینه و مساعد بودن بلوچ ها با او این عصر و این دوره به او اجازه میداد که مثل گذشته در یک قسمت مملکت بطور دلخواه حکمرانی کند و بدون اعتناء و استظهار به دولت دامنه عملیات شرم آور و وحشیانه خود را وسعت دهد.
در این صورت تعجب و اهمیت دادن به موضوع دوست محمد خان بی موقع است و حیف ستونهای جرائد مرکزی است که صرف این قبیل نگارشات شود.

منبع:

سیدقطبی، سیدمهدی. اخبار خراسان در مطبوعات دوره رضاشاه پهلوی، قم، مجمع ذخایر اسلامی، 1400، ص 68.