معرفی
ابوحفص یا ابوالفتح غیاثالدین محمد بن ابراهیم خیام، فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر ایرانی در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری است. سال تولدش دقیق معلوم نیست، ولی با اتکا به مدارکی میتوان ولادت او را در سال 439 هجری قمری پنداشت. همانطور که از پسوند نامش پیداست او زادة نیشابور بوده است.
خیام با سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی مـعاصر بود و به دعوت وزیر ملکشاه یعنی خواجه نظامالملک طوسی به اصفهان رفت تا دانش خود را در اختیار آنها قرار دهد. در آن زمان اصفهان پایتخت جدید سلجوقیان بود و جمعی از دانشمندان برجسته از جمله خیام به آنجا دعوت شده بودند. ماموریت آنها 2 پروژه بزرگ بود: ساخت یک رصدخانه و تدوین تقویم جدید. خیام توانست سرپرستی رصدخانه اصفهان را بهعهده گیرد و مدت 18 سال در آنجا مقیم شود. او در این مدت زیج ملکشاهی را آماده کرد. زیج جدولی است که نام و موقعیت و زمان حلول ستارگان و کواکب را نشان میدهد و در نجوم استفاده میشدهاست. یکی از کارهای منجم علاوه بر تقویم سازی و جهتیابی و طالع بینی، تکمیل زیج بر اساس یافتههای جدید بودهاست. حدود سال ۴۵۸ هجری قمری طرح سر و سامان دادن به تقویم یا همان گاهشمار ایرانی نیز توسط خیام تنظیم شد.
علاوه بر خواجه نظامالملک طوسی، خیام با بزرگانی نظیر نظامی عـروضی، بـیهقی، برادران غزالی و... هم عصر بوده است. نظامی عروضی، خیام را در زمان زنده بودنش ملاقات کرده و در کتابش از او نام برده است. بیهقی نیز با وی آشنا بوده و درباره اش مینویسد: «او جوزا بود، خورشید و عطارد در معراج»
جزئیات زندگی خیام در هالهای از ابهام قرار دارد. با این وجود از ربـاعیات و پارهای بیانات او در رسائلش معلوم میشود ظاهراً از کسانی بوده که از اول جوانی بـا شـور و شوق فوق العاده در همه دانش های عـصر خود مـطالعه و تحقیق کرده تا جایی که خود تبدیل به صاحب نظر در زمینههای فلسفه، ریاضیات و نجوم شده است.
خیام در سال 515 و یا 517 هجری قمری در نیشابور درگذشت. نظامی عروضی ماجرای مرگ خیام را با بیانی شیوا در کتاب چهار مقاله به تصویر کشیده که از خواندنیترین بخشهای این کتاب است. آرامگاه وی هماکنون در شهر نیشابور قرار دارد. این آرامگاه توسط هوشنگ سیحون، معمار ایرانی طراحی شد و در فروردین ۱۳۴۲ شمسی افتتاح گردید.
خیام و دانش
خیام یک همهچیزدان بود. همهچیزدان به دانشمندی گفته میشود که در همه یا اکثر علوم عصر خود دانا و صاحبنظر است. این لقب بیشتر به دانشمندان دورههای قدیم نسبت داده می شود. خیام در ریاضیات، فـلسفه، کلام، نجوم و... دارای تبحر بود و در این زمینهها، آثاری از وی نیز به جا مانده است. از خیام به عنوان جانشین ابنسینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی، ریاضیات، منطق و... یاد میکنند. در ریاضیات نیز او ادامه دهنده راه خوارزمی است.
خیام در رساله «فی شرح ما اشکل من مصادرات اقـلیدس» اصول هندسه اقلیدس را شرح داده است. اصول اقلیدس با اینکه در ظاهر ساده هستند ولی اثبات آنها مشکل است. این اصول به شرح زیر هستند:
- هردو نقطه را تنها میتوان با یک پاره خط به هم وصل کرد.
- با امتداد دادن هر پاره خط تنها یک خط به دست خواهد آمد.
- به ازای هر نقطه دلخواه p و هر عدد دلخواه r، دایره ای با شعاع r و به مرکز p وجود دارد.
- هر دو زاویه قائمه با هم، هم ارزند.
- اگر خط مستقیم N دو خط مستقیم M, L را قطع کند و مجموع زوایای داخلی که N با خطوط M, L میسازد کمتر از دو قائمه باشد، آنگاه امتداد M, L (که مجموع زوایای کمتر از دو قائمه شکل گرفته است) همدیگر را قطع میکنند.
خیام علاوه بر اینکه اصول هندسه اقلیدسی را شرح داد، به آنها شک کرد. اصول هندسه اقلیدسی صدها سال کتاب درسی سراسر دنیا بود و هیچکس به راحتی نمی توانست اصول جدیدی بیاورد زیرا تمامی مسائل آن زمان با استفاده از هندسه اقلیدسی قابل حل بودند ولی خیام می خواست پا را فراتر بگذارد. او در این زمینه کارهایی کرد ولی بیش از ۷۰۰ سال طول کشید که کارهای او دنبال شود؛ تا اینکه در قرن 19 میلادی همان روش خیام مبنای کار یک ریاضی دان به نام لباچفسکی در ساختن هندسه غیر اقلیدسی قرار گرفت.
رساله دیگر خیام «فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» است که در این رساله به موضوع معادلات درجه سه پرداخته و رابطه میان ریاضیات و هندسه اقلیدسی را نشان دادهاست. خیام در آن زمان اعداد منفی را نمیشناخت، با این وجود او نخستین کسی بود که نشان داد معادله درجه سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد یا این که اصلاً پاسخی نداشته باشد.
یکی دیگر از کارهای علمی مهم خیام ساخت تقویم جلالی بود که تا به امروز ایرانیان از آن استفاده میکنند. دلیل نام جلالی این است که به دستور جلالالدین ملکشاه سلطان سلجوقی ساخته شده است. خیام این تقویم را بر اساس سال خورشیدی، یعنی زمانی که زمین برای یک دور کامل دور خورشید طی میکند، ایجاد کرد. او همچنین یک سیستم سال کبیسه را برای حساب کردن 0.25 روز اضافی که هر سال به سال خورشیدی اضافه میشود، در نظر گرفت. به بیان دیگر، هر 4 سال یک روز به انتهای سال اضافه می شود. این تقویم بر اساس مشاهدات انجام شده در شهرهای اصفهان (پایتخت سلجوقیان)، ری، و نیشابور تهیه شد. محاسبات ماهی بر اساس عبور خورشید از طریق برجهای فلکی انجام میشد. برجهای فلکی در گذشته برای تعیین زمان و تقویم استفاده میشدند. هر برج فلکی نماینده ۳۰ درجه حرکت ظاهری خورشید بر مدار دایرة البروج است و چون این حرکت یا به اصطلاح توقف ظاهری مرکز خورشید در هر برج حدود ۳۰ روز به طول میانجامد، به صورت تقریبی میتوان آنها را با ماههای گاهشماری هجری خورشیدی یکسان دانست. برای این کار ابتدا باید صور فلکی را شناسایی کرد. آن دسته از صور فلکی که خورشید در طول یک سال از میان آنها حرکت می کند. با مشاهده ستارگانی که درست پس از غروب خورشید از شرق طلوع می کنند، می توان فهمید که کدام ستاره ها دقیقاً در مسیر خورشید قرار دارند. بعد باید اینها را در قالب نمودار یا نقشه ثبت کرد و اینگونه آسمان مانند یک تقویم پدیدار می شود. برای انجام این امور نیاز به ابزارهای مثل اسطرلاب و افلاک نما بود که خیام آنها را در اختیار داشت.
خیام و اخترشناسان همکارش برای ایجاد تقویم دقیقتر و کارآمدتر تلاش کردند. محاسبات منسوب به خیام در این زمینه، هنوز معتبر است و دقتی به مراتب بالاتر از گاهشماری میلادی دارد. وی بدین منظور مدار گردش کره زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه نمود. سال با اعتدال بهاری آغاز شد که نشانه شروع بهار است. امروز تقویم جلالی در زادگاهش ایران زنده است و گواهی بر نبوغ علمی و تأثیر ماندگار خیام. مشارکت عمر خیام در ایجاد تقویم جلالی نشان دهنده درخشش چند وجهی او، ترکیبی از ریاضیات، نجوم و بیان شاعرانه است.
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
فانوس خیال از او مثالی دانیم
خورشید چراغدان و عالم فانوس
ما چون صوریم کاندر او حیرانیم
خیام و شعر
خیام علاوه بر قریحه سیال علمی در شـعر نـیز طـبع غرا داشت و مضامینی که به خاطرش خطور میکرد به صورت رباعی درمیآورد. رباعیات خیام زبان سـادهای دارنـد و بـه آسانی با مخاطب ارتباط بـرقرار مـیکنند. ایـن رباعیات دربردارندهی مهمترین و اساسیترین پرسشهای انسان در برابر هستی است. پرسشهایی که زمان و مکان نمیشناسند و دلیل ماندگاری آنها نیز هـمین نـکته اسـت. البته پس از خیام، شاعران زیادی به تقلید از او، رباعیاتی از ایـن دسـت سرودند و همین موضوع باعث شد رباعیاتی که با چنین مضامینی سروده شد، همگی به خیام منسوب شود. البته در دوران معاصر صادق هدایت نخستین کسی است که برای تشخیص رباعیات اصیل خیام دست به کاری پژوهشی زد. هدایت دو اثر درباره خیام منتشر کرد: مقاله «مقدمهای بر رباعیات خیام» در سال ۱۳۰۳ خورشیدی و کتاب ترانههای خیام در سال ۱۳۱۳ خورشیدی. تاکنون نوشتههای گوناگونی درباره این دو نوشته، و نقش هدایت در خیامشناسی پدید آمدهاست. علاوه بر صادق هدایت، در سال ۱۳۲۱ خورشیدی محمدعلی فروغی و قاسم غنی کتاب رباعیات حکیم خیام نیشابوری را منتشر کردند که شامل پیش گفتاری نسبتاً طولانی است و در آن ۱۸۷ رباعی از میان رباعیات منسوب به خیام، اصیل تشخیص داده شدهاست.
خیام در اشعار خود به مجهولات عالم و ضـعف قـوه ادراک انـسانی و ناپایداری و کوتاهی عـمر و عـدم ثبات آثار وجود پرداخته و بدون اینکه بترسد علما، فقها و زاهدین را نقد کرده است. کـمتر شاعری در جهان توانسته است فلسفه زندگانی و حسرتها و تألمات انسانی را این چنین مؤثر و مختصر و مفید بزبان شـعر سـاده زیبا بیان دارد و راز شهرت خیام هـمین است.
آنچه خیام گفته است چـون از دل درآمـده بـر دل مـینشیند. آنـچه سروده است بی شک نتیجه مطالعات و تألمات او بوده است که خواننده را هم به مطالعه وا میدارد زیرا دردهای بشری را در کلمات قصار بیان میکند. یکی از تألمات عمیق او که آن را بارها با حسرت بیان میکند این است که چرا ما فرزندان آدمی با وجود اندیشه و خرد خود به برخی مسائل پی نمیبریم؟ چرا از آغاز و پایان جهان بی خبریم؟ راز آفرینش جهان و راز زنـدگانی انـسان چیست؟
هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کـردم شـب و روز
معلوم شدم که هیچ معلوم نشد!
موضوع دیگر که هر دم مانند تیر جانکاهی بر دل شاعر حساس مینشیند سرنوشت مبهم، عـمر محدود و غـم و ملال انسان است. جوانی پر از نشاط او به پیری و زندگانی او به مرگ منتهی میگردد. در پیرامون ما از دشت و دمن و گل و لاله و... همه اجزای بدن انسان هایی پدید می آید که پیش از من و تو در همین جهان زندگی میکردند و آرزوها در دل داشتند و اکـنون آن سر سلطانی که شکوه فرمانروائی و شور کشورگشائی داشت و آن چشمان دلداری که آئینه جمال بود همگی با خـاک یکسان شدند و جـزئی از کوزهها، سبزه ها، گیاه ها و یا گرد سر راه شدند.
هر سبزه که بر کنا جوئی رسته اسـت
گـوئی ز لب فرشتهخوئی رسته است
پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی
کان سبزه ز خاک لالهرویی رسـته اسـت
شاید ما مانند کاهی که به روی دریا افکنده شود اسیر امواج حوادثیم یا بازیچههایی هستیم که مثل مهرههای شطرنج یا پیکرههای خیمهشببازی مـا را زمـانی به بازی میگیرند و سپس به دور میاندازند!
مـا لعـبتکانیم و فـلک لعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
بازیچه همی کنیم بر نطع وجود
رفتیم بصندوق عدم یکیک باز!
موضوع دیگر که فـکر آزاد و روح بـلندپرواز و نـظر جهانبین شاعر را سخت به ستوده میآورد تقدس و ریای بـرخی زهـدفروشان خودنمای فریبکار است که با اینکه دانشی ندارند مدعی آن هستند و با آنکه تقوائی ندارند دم از پرهیزکاری میزنند، بجای اصلاح خود به اصلاح دیگران برمیخیزند و مردمی را به دروغ و تـزویر گمراه میکنند در صورتی که پیشوای واقعی روحانی کسی است که در عمل سرمشق باشد نه در گفتار، مـتواضع و نـجیب و فداکار باشد، نه مغرور و فرومایه و خودکام. همانطور که خیام رهبران ریایی را به باد انتقاد میگیرد عوام الناس را هم سرزنش میکند که از عقاید خرافی دست بر نمیدارند. خیام آنـان را مـانند خرانی میبیند که میان گاو آسمان و گـاو زمـین راه میروند و از حقیقت خبر ندارند:
گاویست در آسمان و نامش پروین
یک گاو دگر نـهفته در زیـر زمین
چشم خردت گشای چـون اهـل یقین
زیـر و زبـر دو گـاو مشتی خر بین
خیام اعتراف میکند ما نمیتوانیم اوضاع جهان را مطابق میل خود بگردانیم و از هـجوم درد و انـدوه بـه خویشتن جلوگیری کنیم و نشاط جوانی را نگهداریم و خود را از دام مرگ نجات دهیم و با مشکلات گوناگون مبارزه کنیم پس چه بهتر که همین لحظه را دریابیم و خوش باشیم و از فرصتی که در اختیار ما قرار گرفته نهایت استفاده را بکنیم.
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامدست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
کاش جهان بهتر از این بود؛ کـاش بـه تعیین سرنوشت خویش قادر بودیم و جریان احوال را مطابق آرزوها و سعادت خود و عزیزان خود تعیین میکردیم و از لذایذ زندگانی بدون درد و رنج و ناکامی بهرهمند میشدیم ولی افسوس چنین سعادتی نصیب ما نیست و در همین حال و هواست کـه شاعر آرزو میکند کاش میتوانست جهانی از نو میساخت که به کام عاشقان و آزادگان بگردد:
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
وز نو فلکی دگر چنان سـاختمی
کـازاده به کام دل رسیدی آسان
خیام اعتقاد دارد که خدا ما را خلق کرد اما بعد می پرسد چرا او ما را در «کموکاست» یعنی رنج و محنت انداخت؟ آیا ما ناقصیم و شایسته عذاب؟ این وضعیت تقصیر کیست؟ کسی که ما را خلق کرده در واقع اینطور خلق کرده، ما که خود به اراده خود نیامدیم، به اراده خود ساخته نشدیم، پس تقصیری نداریم و مجازات هم درباره ما و عذاب ما معنی پیدا نمیکند.
دارنده چو ترکیب طبایع آراست
از بهر چه او فکندش اندر کموکاست؟
گر نیک آمد، شکستن از بهر چه بود؟
ور نیک نیامد این صور، عیب که راست؟!
خیام و غرب
گرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و لقبش «حجّةالحق» بودهاست، ولی آوازه وی مدیون رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. رباعیات خیام به بیشترِ زبانهای زنده دنیا برگردانده شدهاست.
نام خیام را اولین بار توماس هاید، استاد دانشگاه آکسفورد، در کتاب «تاریخ ادیان» و به زبان لاتین به کار برد. زمانی که بحث تقویم جلالی مطرح بود، نام خیام در ضمن نام 8 نفری که در تالیف و ساختار تقویم یاد شده دخیل بودند، آورده شده است.
اما در رابطه با اشعار خیام، در سال 1859 میلادی ادوارد فیتز جرالد تـرجمهای از ربـاعیات خیام را به زبان انگلیسی انتشار داد که در واقع سرآغازی بر معروف شدن خیام در جهان غرب بود. در این سال فیتز جرالد ۲۵۰ نسخه از کتاب رباعیات خیام را چاپ کرد و نزد یک کتابفروش قرار داد تا بفروشد. در سال ۱۸۶۲ از روی چاپ یاد شده در مَدرَس هندوستان چاپ دیگری انجام شد که در اختیار دوستداران شعر و ادب قرار گرفت. ربـاعیـات عـمـر خـیـام پـس از انتشـار چـاپ دوم و سـوم مـورد توجـه و اقبـال بـی سـابقه ای قـرار گرفـت و نه تـنها انـگلسـتان بلکـه به تـدریج جهـان غـرب را در نوردیـد. عوامـل مختلفـی باعـث و بـانی این توفیق چشمگیر ادبی بـود. پـاره ای از این عوامـل عبارت انـد از:
- کیفیـت ترجمـه
- خوانش در انجمنهای ادبــــی و هـنـــری
- چاپهای مصور
این عوامـل همگی دسـت بـه دسـت هـم دادنـد و در اشـاعه و گسـترش رباعیات خیام نـقـشِ انـکارناپـذیری ایفـا کردنـد. افراد سرشناس در زمینه رباعیات، ترجمه جرالد را مطالعه و چنان استقبال کردند که آوازه آن همه جا را گرفت. جیمز لاول در این باره این گونه نوشت: این مرواریدهای افکار در دریای فارس پرورده شده بود و غواص عمر، این همه را از بستر دریا بیرون کشید.
ارنست رنان که خود فیلسوف ناموری بود، با خواندن رباعیات خیام چنان تحت تأثیر قرار گرفت که مقاله مبسوطی پیرامون رباعیات خیام در مجله آسیایی فرانسه به چاپ رسانید. البته رنان آنگونه که باید خیام را نشناخته بود چرا که او به ترجمه نیکلا توجه داشت و ترجمه نیکلا هم یک ترجمه سطحی بود. در صورتی که فیتز جرالد خیام را خیلی خوب درک کرده بود و تفکر او را در هستیشناسی دریافت نموده بود.
در آلمان نیز روکرت، شاعر شهیر، در سال ۱۸۷۴ میلادی کتابی در دستور زبان تالیف کرد و چند رباعی از خیام در آن آورد. امرسن نیز مقالهای با عنوان «ادبیات و اهداف اجتماعی» پیرامون شعر فارسی نوشت و در آنجا از عمر خیام یاد کرد.
در دهه 1890، محبوبیت رباعیات فیتزجرالد نه تنها در بریتانیا بلکه در آمریکا به اوج رسید. چارلز الیوت نورتون، محقق و مرد ادیب، این شعر را به دوستان آمریکایی اش داد و اینگونه عمر خیام را به شهرت رساند.
موریس بوشور، شاعر و نمایش نامهنویس فرانسوی، نمایش نامهای را با نام "رویای خیام" در سال ۱۸۹۲ میلادی روی صحنه برد که در توصیف آن گفته بود «من یکی از پیروان خیام هستم». در بین دیگر شاعران فرانسه میتوان از ژان لاهور نام برد که عمیقاً رباعیات خیام را مطالعه کرده بود و البته در این راه از ترجمههای نیکلا و آثاری که بوشور پیرامون خیام نوشته بودند نیز بهره گرفته بود. او سعی داشت برای خیام فلسفهای بسازد که در خور مقام این شاعر بزرگ ایرانی باشد. به همین دلیل سوالهایی را از جمله عشق و مرگ، سرود خداشناسی، پیروزی مرگ، سکوت مردگان و پایداری مطرح کرد و سعی داشت تا به آنها پاسخ گوید. اما در نتیجه تفکر خیام را در یک قالب فلسفی طوری توجیه کرد که این عالم پر از رنج و خستگی و درد است و برای اینکه کمتر به آن بیاندیشیم و از کنار این گریوه هزارتو به آرامی گذر کنیم و به دیار مرگ رهسپار شویم، بهتر است "با عشق و رویا لحظههای تلخ زندگی را شیرین سازیم".
در سال ۱۸۹۷ والنتین ژوکوفسکی روسی نیز مقالهای به نام «عمر خیام و رباعیات سرگردان» منتشر کرد. دکتر دنیسن راس این مقاله را از روسی ترجمه کرد و در جلد سی ام مجله «انجمن سلطنتی آسیایی»، صص۳۶۶-۳۴۹، منتشر ساخت. دنیسن همچنین مقدمهای بر ترجمه فیتز جرالد از رباعیات خیام نوشت و در آن به نکات مهم مقاله ژوکوفسکی اشاره کرد و در سال ۱۹۰۰ میلادی آن را منتشر ساخت.
در فرانسه تئوفیل گوتیه، از شاعران با ذوق، در ماجرای خاصی شیفته خیام شد. گوتیه ترجمه نیکلا را خواند و پسندید و با این که از فلسفه آگاهی نداشت، توانست بهتر از خود نیکلا خیام را بشناسد. او می گوید: «مستی خیام، مستی عاشق در برابر معشوق است، او مست میشود تا خدا را بهتر بشناسد.» گوتیه، رباعیات خیام را در ناپایداری جهان، به نثری بلیغ و فصیح، چنین ترجمه کرد «چقدر زیباست! چه احساس عمیقی از نیستی انسانها. هرگز شاعری حقارت انسان را در برابر ابدیت، بدین زیبایی و فصاحت و با احساسی چنین عمیق بیان نکرده است».
چون عهده کسی نمیشود فردا را
حالی خوش کن تو این دل شیدا را
می نوش به نور ماه ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را
با وجود اینکه گوتیه خیلی دیر با خیام آشنا شد و شعر خیام آن گونه که باید در شعر او بازتاب نداشت ولی توانست خیام را از یک نگاه خاص به دوستدارانش بشناساند.
برخی از نامگذاری ها به نام خیام
- افلاک نمای خیام در نیشابور.
- یکی از حفرههای ماه به افتخار خیام «عمر خیام» نامیده شدهاست.
- سیارک ۳۰۹۵ در سال ۱۹۸۰ به نام خیام نامگذاری شد.
- در تونس هتلی به نام خیام ساخته شدهاست.
- در فرانسه و مصر شرابهایی به نام خیام تولید میشود.
- بلوار خیام در شهر مشهد واقع در حد فاصل بلوار ملکآباد و میدان خیام به نام خیام نامگذاری شدهاست. همچنین مجسمه نسبتاً بزرگی از خیام در ابتدای این بلوار نصب شدهاست.
- دانشگاه خیام مشهد نام یکی از دانشگاههای غیرانتفاعی با سابقه ایران در شهر مشهد میباشد که پردیس شماره یک (اصلی) آن در ابتدای بلوار فلاحی این شهر در سال ۱۳۷۱ خورشیدی تأسیس و به یاد حکیم نیشابور با این عنوان نامگذاری شد.
- رستوران خیام واقع در اتیوپی شهر آدیس آبابا.
- در مرکز کتابخانه دانشگاه اتیوپی رباعیات خیام به زبان امهری وجود دارد. اطلاعات بیشتر در سفرنامه هوشنگ شمعی آمدهاست.
در سال ۱۸۹۲ م. «انجمن عمر خیام» در لندن را گروهی از دانشمندان و ادیبان و روزنامهداران بنیانگذاری کردند. این انجمن تا سال ۱۸۹۳ م. سه مراسم بزرگداشت برای خیّام برگزار کرد. در این انجمنها اشعار زیادی در مدح خیام خوانده شد که اعضای انجمن سروده بودند. همچنین دو عدد بوته گل سرخ بر مزار ادوارد فیتزجرالد مترجم رباعیات عمر خیام قرارداده شد که بر سرلوحه آن اینطور نوشته شده بود:
«این بوته گل سرخ در باغ کیو پرورده شده و تخم آن را سیمپسن از مزار عمر خیام در نیشابور آورده و بهدست چندین تن از هواداران ادوارد فیتزجرالد از جانب انجمن عمر خیام غرس شده.»
منابع
- حکیم عمر خیام، فیلسوف ناشناخته؛ پدیدآورنده (ها): آقایانی چاوشی، جعفر؛ فولاد وند (مهدا)، محمد مهدی؛ فرهنگ، پاییز و زمستان 1380 - شماره 39 و 40؛ صفحه: 28.
- نکاتی درباره عمر خیام؛ پدیدآورنده (ها): رضازاده شفق؛ ارمغان، اردیبهشت 1339، دوره بیست و نهم - شماره 2؛ صفحه: 11.
- فرهنگ و هنر: حکیم عمر خیام؛ پدیدآورنده (ها): میر جعفری، سید علی اکبر؛ رشد معلم، نیمه دوم اردیبهشت 1387 - شماره 225؛ صفحه: 2.
- حکیم عمر خیام نیشابوری و ابتکارات علمی او؛ پدیدآورنده (ها): آقایانی چاوشی، جعفر؛ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، آذر 1351، سال چهل و دوم - شماره 3؛ صفحه: 10.
- پذیرش رباعیات عمر خیام ترجمه ادوارد فیتزجرالد در انگلستان؛ پدیدآورنده (ها): حسینی، مصطفی؛ مطالعات زبان و ترجمه، پاییز 1398 - شماره 38؛ صفحه: 21.
- خیام و جهان غرب، سایت خبری تحلیلی عصر ایران، تاریخ انتشار: ۱۸:۴۳ - ۲۸-۰۲-۱۴۰۰، کد خبر ۷۸۴۸۸۲.
- ویکی پدیا.
پاورپوینت این مقاله
https://docs.google.com/presentation/d/1BfUhu8bU2hAwSQfCasTpMJM2-mQwq8yn/edit?usp=sharing&ouid=106415363116007798425&rtpof=true&sd=true