رابطه فیزیک با هنر
عبدالحسین زرین کوب می گوید آیا گه گاه آشنایی با تاریخ، سبب نمی شود که یک قطعه موسیقی بهتر ادراک شود؟(زرین کوب، 1385: 24) شاید بگویید اینها چه ربطی به هم دارند. اما این پرسشی نیست که فقط ذهن زرین کوب را به خود مشغول کرده باشد.
الگویی که شما در فیزیک ذرات پیدا می کنید اغلب بسیار شبیه نوعی تقارن هست که می توان در موسیقی نیز آن را بیابید.(مستند درون کرمچاله ها، فصل4: 1)
در هنرهای دیگر هم این رابطه مشهود است. مثلاً در نستعلیق ایرانی.
خطاط نستعلیق که با فیزیک آشناست می تواند بفهمد خوشنویسی با نسبیت عام انیشتن ارتباط دارد. در شکل 1، واژه «عشق» چون سنگین تر از حرف «ی» هست پایین تر نوشته می شود. در واقع عشق، فضا را خم می کند. دایره ها و کشیده ها هم به نسبت جایگاه و ضخامت خود نیروی جاذبه یا دافعه ایجاد می کنند. مثلاً نقطه اتکای کلمه «تو» کمی متمایل می شود به ق (در عشق)
با الهام از استاد عباسی به نقل از استاد ذوالریاستین (آموزشگاه خطاطی ذوالریاستین مشهد)
متأسفانه شکل ها موجود نیست، می توانید این الگو را در دستخط اساتید پیدا کنید.