یک کتاب تفسیر دارم می خونم مال قرن هفت هست. توی قسمت معراج پیامبر نوشته وقتی پیامبر آسمونا رو رد کرد رسید به جایی که جبرئیل نتونست ادامه بده. پیامبر خودش رفت. پرده هایی سر راه قرار داشت که نویسنده اسم پرده دار رو فراش گذاشته. اینا یکی یکی حجاب رو برای پیامبر باز می کردند. نکته اش این بود که فاصله هر فراش تا فراش بعدی 500 سال بوده. زمان معیار سنجش فاصله نیست بلکه سالِ نوری معیارشه. اگه منظور نویسنده سال نوری بوده باشه که نیست چون اون زمان همچین معیاری وجود نداشته بازم 500 سال خیلیه، پس احتمالاً بُراق اسب پیامبر با سرعتی بیشتر از نور حرکت می کرده. طبق محاسبات من اگه براق یک میلیون برابر سرعت نور حرکت می کرده بین هر منزل دو ساعت توی راه بوده. چون این با قوانین نسبیت انیشتین سازگار نیست بهتره بریم سراغ مکانیک کوانتوم. شاید پیامبر در آن واحد در دو نقطه حاضر بوده. در اینصورت هم اون 500 سال معنا نداره. شاید بشه رفت سراغ کرمچاله ها. شاید منظور از باز شدن حجاب، باز شدن کرمچاله ها بوده...

قبل از اینکه ادامه بدم بهتر نیست فکر کنیم معراج روحانی بوده که این همه دردسر نکشیم؟

منبع:  احتمالاً انوار التنزیل و اسرار التأویل

و یا شاید: دقائق التأویل و حقایق التنزیل ابوالمکارم محمود بن ابی المکارم حسنی واعظ