به مناسبت دهمین سال تأسیس دین آنلاین، نشستی تحت عنوان تأملی در نواندیشی و روشنفکری دینی در ایران معاصر انجام شد. در راستای سخنان سروش و ملکیان در این نشست، چیزهایی به ذهنم رسید. به نظر من روشنفکری دینی مثل آبغوره فلزی نیست زیرا قرار نیست روشنفکری و دین با هم ترکیب شوند. قرار است هدف، روشنفکری باشد و وسیله، دین! در واقع هدف همان روشنفکری هست ولی برای اینکه جمعیت زیادی را همراه خودش کند از دین بهره می برد. در واقع روشنفکری مثل شهری هست که باید به آن رسید و دین یکی از جاده‌های منتهی به این شهر است. حالا شما وقتی به این شهر رسیدید می‌توانید دیگر هیچگاه پای خود را در آن جاده نگذارید و از آن پس ساکن روان باشید. همانطور که اشاره شد می‌توان از راه های دیگری هم وارد آن شهر شد ولی با توجه به اینکه جامعه مذهبی است، روشنفکری دینی روی این راه بیشتر سرمایه‌گذاری کرده است تا از طریق اصلاح باورها، راه را برای رسیدن به هدف، برای اکثریت هموار سازد. به این معنا، یک آتئیست هم می تواند روشنفکر دینی باشد. نکته مهم این هست که روشنفکران دینی باید مراقب باشند که مردم به واسطه برخی اظهار نظرهای آنها به جاده خاکی نزنند. البته اگر آن جاده خاکی به آن شهر منتهی شود و میانبر باشد، مبارک است. خود من از آن جمله هستم که سر برخی مواضع وسط بازانه و یا تفرقه افکنانه روشنفکری دینی بعد از خیزش مهسا، مسیر میانبر را پیدا کردم.