با اینکه شایسته سالاری محلی از اعراب نداشت اما در مواردی استثنا هم وجود داشت. به عنوان نمونه می بینیم قطب الدین شیرازی قاضی القضات می شود. قطب الدین شیرازی که برخی اعتقاد دارند بزرگترین حکیم ایران زمین در قرن هشتم است دارای تخصص های پزشکی، علوم فلسفی، دینی، ریاضی و هیئت است و از خواجه نصیر قانونِ ابن سینا را فرا گرفته است ودر تأسیس رصدخانه مراغه دستیار او بوده است.[1] چنین شخصی منصب قضاوت ممالک روم را از اباقاخان می گیرد که شاید دلیل آن این باشد که او اهل حل و عقد بوده است. با اینکه تمام علوم او نادیده گرفته می شود و او مأمور اجرای حدود و احکام می شود اما وجود شخصی چون او در مسند قضاوت متضمن پویایی اجتماعی است و امتیاز محسوب می شود.

همانطور که اشاره شد او در طب نیز حاذق بود. البته در آن دوران هر طبیب ملزم به خواندن کتاب جالینوس موسوم به "قاطاجانس" بود در غیر اینصورت سر و کارش با محتسب می افتاد.[2] از این رو چه جای شگفتی است که در علم پزشکی پیشرفتی حاصل نشود. کسانی چون قطب الدین شیرازی در این بین استثنا بودند. با این وجود یونانی زدگی علوم طبی باعث شده بود او را «افلاطون دهر» و «جالینوس زمان» بنامند.[3]

 


[1] ‏مرتضی یوسفی راد، ‘خواجه نصیر (۶۷۲-۵۹۷ ه.ق)’، کتاب اندیشه سیاسی متفکران مسلمان؛ نوشته علی اکبر علیخانی

 و همکاران، تهران، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1390، ص 170.

[2] ‏ابن اخوه، محمد بن احمد قرشی، آیین شهرداری در قرن هفتم، ترجمه‌ی جعفر شعار (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب وابسته به مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۰)، 173.

[3] ‏دهقان نژاد، امیر، عمادی، عبدالرسول، و رحمتی، محسن، «دارالشفای ربع رشیدی: سازمان اداری، آموزشی و درمانی»، تاریخ و تمدن اسلامی، ش. 24 (۱۳۹۵)، 124.