چالش فکر سیاسی در اسلام
هنگامی که در ریشه های این چالش تأمل می شود رویدادها، آشکارا می گویند که نزاعی سیاسی در سقیفه بنی ساعده از هنگام وفات پیامبر اسلام(ص) آغاز گردیده و در دوره خلفای راشدین و دوران امویان و عباسیان استمرار یافته است. پس از آنکه این چالش سیاسی همه اسباب و عوامل و انگیزه های خود را از دست داد چالش فکری سیاسی آغاز و ادامه دار شد و این نتیجه طبیعی آن چالش سیاسی است. هر یک از این دو نزاع بر سر غلبه و فراگیر شدن (یا تلاش برای فراگیر شدن) بوده است. پس میان "نزاع سیاسی" و "نزاع فکری سیاسی" از یک سو و بین نزاع سیاسی و دغدغه فکری که به جستجوی حقایق و لزوم عرضه آنها می انجامد از سوی دیگر رابطه ای وجود دارد.[1] بحثى كه در سقیفه بنى ساعده درگرفت در گام اول، فراى مجادله در باب شخص و شخصیتها بود، و بلكه ناشى از دیدگاه هاى مختلفى بود كه ملاحظات سیاسى را دربرداشت و در نهایت تصمیمات آن مجمع، جدایى امّت اسلامى به تسنن و تشیع و جز آنها را به ارمغان آورد.[2] این تقسیم بندی فقط سیاسی نبود بلکه در فرهنگ نیز متجلی شد یا به تعبیری پاسخگویی به تضاد سیاسی از طریق مشی فرهنگی صورت می گرفت و اندیشه خلافت یا امامت که ریشه در فقه و کلام داشت فقها و متکلمان را به نظریه پردازی سوق داد.[3] فقه سیاسى به عنوان علم مستقلّى نزد فقیهان مورد بررسى قرار نگرفته است، امّا مسائل سیاسى و حكومتى مانند امامت، خلافت، امارت، امّت، جهاد، قضاوت، حسبه، حدود، سیاسات، احكام و غیره در كتابهاى كلامى و فقهى به بحث گذارده شده است.[4] آیات الاحكام سیاسى وارد شده در قرآن همچون: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ ...[5] ، إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ[6]، لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ ...[7] و یا احادیثى نظیر «الائمّة من قریش» و «اسمعوا و أطیعوا و لو ولّى علیكم عبد حبشىّ مجدع»، مورد استناد نظریه پردازان این دسته از علماى سیاسى دینى بوده است.[8] تسنن به بنیان ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع، رأی) برای استنباط احکام چنگ زد[9] حال آنکه تشیع به دلیل حضور امامان به اجتهاد نیاز نداشت.[10] البته این به معنای انکار مشی مسلحانه نیست. قالب قیام های زیدیه و خوارج با همین مشی پیش می رفت. حتی برخی از قیام های تسنن نظیر قیام مرجئه خراسان تا حدودی حاکمیت را به چالش کشیدند، در صورتی که تسنن بیشتر موارد به منظور حفظ انسجام جامعه اسلامی سعی در حمایت از حاکمیت و طرد و سرکوب مخالفان داشتند.[11]
[1] حسن، ساختار منطقی اندیشه سیاسی اسلام، 27-26.
[2] محقق سبزوارى، محمد باقر بن محمد مومن، روضة الانوار عبّاسى( در اخلاق و شيوه كشور دارى)، ۲ (تهران، ميراث مكتوب، ۱۳۸۳)، مقدمه اسماعیل چنگیزی اردهایی، 19.
[3] قادری، عبدالواحد و آقاجری، هاشم، «تحولات اندیشه سیاسی مسلمانان در دوره میانه اسلامی»، جامعه شناسی تاریخی، ش. 2 (۱۳۹۳)، 68.
[4] محقق سبزوارى، روضة الانوار عبّاسى( در اخلاق و شيوه كشور دارى)، مقدمه اسماعیل چنگیزی اردهایی، 19.
[5] قرآن قرآن :سوره نساء، آیه 59.
[6] همان، سوره یوسف، آیه 67.
[7] همان، سوره روم، آیه 4.
[8] محقق سبزوارى، روضة الانوار عبّاسى( در اخلاق و شيوه كشور دارى)، مقدمه اسماعیل چنگیزی اردهایی، 18.
[9] گرجی، تاریخ فقه و فقها، 49.
[10] همان، 117.
[11] قادری و آقاجری، «تحولات اندیشه سیاسی مسلمانان در دوره میانه اسلامی»، 74.