توسعه تاریخ شفاهی
علم تاریخ در راستای هرچه تخصصی تر شدن و ترکیب با علوم دیگر و پیدائی علوم بین رشته ای گوناگون با توجه به پیشرفت علوم انسانی و تحول در آنها و ضرورت تغییر در الگوی سنتی روند خاص خود را طی نموده است که پیدائی تاریخ شفاهی نیز با همین الگو بوده است . مراحل توسعه تاریخ شفاهی بر اساس یک جمع بندی کلی به شرح زیر است:
- انتقال شفاهی روایات و افسانه ها تا هنگامی که نوشتن شروع شد، شکل اصلی حفظ و نگهداری و انتقال به نسلهای بعدی بود.
- استفاده از منابع شفاهی جهت نوشتن کتب تاریخی، مذهبی و احادیث که آن را میتوان در راستای سنتهای شفاهی ارزیابی نمود.
- استفاده از خاطرات افراد و اشخاص و بیوگرافی جهت نوشتن کتب، ثبت وقایع و حوادث از طریق جمع آوری اطلاعات کلی در موضوع که میتوان آن را تاریخ شفاهی ناآگاهانه نامید.
- ظهور اولین نسل تاریخ شفاهیدانان که همراه با اختراع تکنولوژی ضبط صدا بود و به دنبال آن مصاحبه با نخبگان در زمینه فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شکل گرفت.
- شکل گیری دومین نسل تاریخ شفاهی که رویکرد اجتماعی بیشتری داشت و تاریخ شفاهی را در میان عامه مردم گسترش داد. این گسترش باعث ایجاد اولین استانداردهای جهانی برای هماهنگی بین مراکز تاریخ شفاهی و تاریخ شفاهی دانان مستقل شد. آرشیو از گسترش بیشتری برخوردار شد و تلاشهای منظمی در جهت ساماندهی منابع شفاهی شکل گرفت.
- گرایش نسل سوم به عمومی سازی تاریخ شفاهی نه از لحاظ مصاحبه بلکه شناساندن به اجتماع بود و مراکزی مانند موزه ها و کتابخانه ها نقش فعالتری در تاریخ شفاهی ایفا نمودند.
- نسل چهارم تاریخ شفاهی، نسل آکادمیک و دانشگاهی است. گسترش تاریخ شفاهی در میان مراکز آموزش از دبستان گرفته تا دانشگاه باعث ایجاد یک ادبیات خاص برای تاریخ شفاهی و گسترش و سیطره کاری آن شده است.
+ نوشته شده در ۱۴۰۰/۰۳/۳۱ ساعت ۱:۴۷ ب.ظ توسط آزاد
|
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...