جغرافیای تاریخی استان همدان
همدان
ریشه کلمه: امدانه (1100 ق.م. در سنگ نوشته ها) – هنگمتانه (هخامنشی) – اکباتان (اشکانی) – همتان (اهمدان، همذان)
همدان مرکز ناحیه اي بود که به معناي خاص، جبال نامیده می شد و از اواخر دورة ساسانی به راه افول افتاد و به رغم رشد نسبی در سد ه هاي نخستین اسلامی، جایگاهی فروتر از ري و اصفهان داشت. همدان شهري بود گسترده و غیرمتمرکز که رشد پرشتاب در آغاز دورة اسلامی بر بافت شهري و اجتماعی آن تأثیر نهاد.
بنای شهر همدان را به دیاآکو پادشاه ماد (حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد) نسبت میدهند. هرودوت می گوید پادشاه ماد، این محل را اکباتان و هگمتانه نامید و آن را به پایتختی برگزید. گویا در کتیبه تیکلات پالاسر اول (پادشاه آشور) که مربوط به ۱۱ قرن قبل از میلاد است، نام آنادانا یا «همدان» نوشته شده است. (اولین سند تاریخی در مورد همدان)
کلمه ایرانی هگمتانه به معنی محل اجتماع و کلمه عیلامی «هل مته نه»به معنی سرزمین مادهاست. شیر سنگی که منسوب به آن دوره است توسط دو نفر قصد انتقال داشت: المکتفی، مردوایچ بن زیار. موفق نشدند چرا که پایه های مستحکم داشت. مرداویچ به شکستن این شیر سنگی اقدام کرد.
شهر همدان در زمان فرمانروایی بختالنصر ویران شد و بعدها داریوش بزرگ آن را مرمت کرد. دارای دروازه های آهنین بود لذا برای اسکندر مزاحمت ایجاد کرد. در زمان اشکانیان که تیسفون پایتخت کشور بود همدان پایتخت و اقامتگاه تابستانی شاهان اشکانیان شد.
بعد از اشکانیان، ساسانیان نیز قصرهای تابستانی خود را در این شهر بنا کردند.
درسال ۲۳ هجری که جنگ نهاوند روی داد همدان به تصرف اعراب درآمد و از آن زمان به بعد گاهی کانون آبادی و ثروت و زمانی دچار چپاول و فقر ورکود بوده است.
هنگام ورود "طغرل سلجوقى" به همدان، باباطاهر در قيد حيات بوده و ملاقاتى بين وى و امير سلجوقى روى داده است. اين ديدار تأثير شگرفى بر طغرل برجاى می گذارد که شرح آن در كتاب راحهالصدور راوندى چنین آمده است: شنيدم كه چون سلطان "طغرل بگ" به همدان آمد از اولياء سه پير بودند: "باباطاهر" ، "بابا جعفر" و "شيخ همشاء"، که در كوهكى بر همدان که آن را خضر خوانند ايستاده بودند. نظر سلطان برايشان آمد "كوكبه" لشكر بداشت و پياده شد و با وزير "ابونصر الكندرى" پيش ايشان آمد، باباطاهر پارهاى شيفته گونه بود او را گفت: اى ترك با خلق خدا چهخواهى كرد؟ سلطان گفت: آنچه تو فرمايى بابا گفت : آن كن كه خدا مى فرمايد: ان اللهيأمر بالعدل والاحسان. سلطان بگريست و گفت : چنين كنم. بابا دستش بگرفت و گفت: پذيرفتى؟ سلطان گفت آرى.
همدان در زمان دیلمیان (۳۱۹ هجری) لطمات فراوان دید در قرن ۶ هجری سلجوقیان مرکز خود را از بغداد به همدان منتقل کردند و مدت ۵۰ سال این شهر پایتخت سلسله سلجوقیان بود، تا این که در این قرن با حمله مغول به تصرف آنها درآمدو به ویرانه ای مبدل گردید. بایدوخان مغول پس از تاج گذاری در این شهر آن را مرمت و بازسازی کرد. اما این شهر که همیشه مورد تاخت وتاز سلاطین و سلسله های شاهی بود، باز هم در زمان تسلط تیموریان بر ایران به دست آن ها ویران شد.
در زمان سلاطین صفوی شهر همدان از نعمت آبادانی بهره مند گردید. پس از انقراض صفویه و بروز هرج و مرج در سال ۱۱۳۸ هجری، همدان به تصرف احمد شاه والی عثمانی در آمد؛ ولی شش سال بعد به همت نادرشاه افشار از نیروهای مهاجم عثمانی تخلیه و باز گرفته شد. پس از این دوره نیز همدان بارها مورد تهاجم و تسلط اقوام بود. تا این که طبق قرارداد ۱۱۴۵هجری کاملا به ایران تعلق گرفت.
شهر همدان به علت قرار گرفتن در مسیر راه های اصلی منطقه غربی ایران در قرن های احیر همواره از نظر بازرگانی مورد توجه بوده است و نیز در مسیر جاده ابریشم قرار داشته است.
ملایر
مورخان در مورد وجه تسمیه ملایر نظرهای مختلفی ارائه داده اند. از جمله این که در زمان مادها با روشن کردن آتش بر روی تپه ها و کوه های آن، اخبار را به سایر مناطق می رساندند، از این رو آن جا « مل آگر » به معنی تپه آتش نامیده شد. روایت دیگری می گوید که در زمان حمله اعراب به ایران، هنگام عبور از این منطقه به آب دست نیافته بودند و به همین دلیل آن را « ماء لایری » خواندند، یعنی آب دیده نمی شود وبه همین نام معروف شده و ملایر کنونی صورتی از آن عبارت است. ملایر از زمان های بسیار دور منطقه ای آباد و پر جمعیت بوده است. اسامی بعضی از روستاها مانند مانیزان، گوراب، اسکنان و ابنیه و آثار تاریخی به جای مانده منطقه از جمله دژگوراب و تپه نوشیجان حاکی از قدمت تاریخی این منطقه است. بنای شهر فعلی ملایر با حکومت فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۱۸۸ هجری مقارن است که توسط محمد علی میرزا دولتشاه احداث شد و نخست به نام بانی آن دولت آباد خوانده شد، و سپس با انقراض سلسله قاجاریه به ملایر تغییر نام یافت.
نهاوند
به استناد تحقیقات پروفسور رمان گریشمن از تپه گیان(گیان روستایی در ۱۸ کیلومتری جنوب غربی نهاوند) در حدود ۳۷قرن قبل از میلاد مسیح، قومی در این منطقه زندگی می کرد که تمدنی شبیه تمدن بن النهرین داشت و بعد ها بدست اقوام دیگر از بین رفت.
این شهرستان مقارن انقراض هخامنشیان، در حمله اسکندر، مورد تاخت وتاز قرارگرفت، ولی به کمک دژ وباروهای محکم درامان ماند. سلوکیان نیز به این شهر حمله کردند وپس از فتح آن، مدتی در آنجا اقامت داشتند. در دوره فرمانروایی اشکانیان اوضاع شهر نهاوند به درستی معلوم نیست، ولی در دوره ساسانیان، یزدگرد سوم دژمحکمی در آن بنا کرد که تابستان ها را در آن به سر می برد. دراین زمان نهاوند از نظر سوق الجیشی یکی از نقاط مهم محسوب می شد.
درحمله اعراب به ایران سپاهیان اسلام با مقاومت سپاهیان ایران در نهاوند روبرو شدند که در نهایت سپاه ایران شکست می خورد .
در زمان ملک شاه سلجوقی، خواجه نظام الملک که برای بازدید از نظامیه بغداد راهی این شهر بود، بین راه به دست یکی از فداییان اسماعیلیه به قتل رسید. از این رو گفته می شود که مقبره او در شهر نهاوند است.
در دوره قاجار، ناصرالدین شاه ضمن بازدید از این شهر، دستور داد قلعه نهاوند را که اثری تاریخی محسوب می شد، خراب و ویران کنند .
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...