با وجودی که تصوف تئوری های خود را از ابن عربی می‏گرفت اما روش از آن شخص دیگری بود و آن مولانا جلال الدین محمد بلخی است. با این وجود در یک تقسیم بندی کلی تمام اینها افلاطونی هستند و سر اصلی آنها به یونان می رسد. مولوی خود ارادتش به افلاطون را اینگونه ابراز می دارد:

ای دوای نخوت و ناموس ما                 ای تو افلاطون و جالینوس ما[1]

نکته اصلی این است که وجه افلاطونی یونان برخلاف وجه ارسطویی آن به ایران و پیامبر باستانی آن زرتشت بر می گردد بنابراین تصوف اصیل یکسره ایرانی بود و طی یک گردش فرهنگی به اصل خودش باز می گشت.

 


[1] ‏جلال الدین محمد بلخی، کلیات مثنوی معنوی (تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۱)، 6.