ملانصرالدین
علاوه بر عبید زاکانی شخص دیگری در این دوره وجود دارد که اکنون به نام ملانصرالدین معروف است. این شخص فارغ از وجود واقعی یا افسانه ای خود، اطلاعاتی از این دوره در اختیار قرار می دهد که قابل تأمل است. مزاح هایی که عوام با او میکردند در واقع به زبان تمثیل انتقاد از نظام حاکم بر جامعه است. ملانصرالدین هزار سکه زر سرخ از تیمور گرفته بود تا به خر او سواد بیاموزد و او را دانشمند کند.[1] داستان های ملانصرالدین بارها و بارها تکرار میشد و بدون ممیزی بر سر زبانها می افتاد و کسی درباره اشاعه آنها هشدار نمی داد و کسی فکر نمیکرد ممکن است به فلان بزرگ بر بخورد.[2] این اقبال عمومی نشان از واقعیت های تلخ اجتماعی آن دوره است که بر دل مردمان سنگینی میکرده است.
[1] شهریار ماکان، ملانصرالدین، شوخ ترین هوشمند ایرانی (تهران: البرز، ۱۳۹۱)، 58.
[2] همان، 47.
+ نوشته شده در ۱۳۹۸/۱۱/۱۴ ساعت ۱۱:۴۵ ق.ظ توسط آزاد
|
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...