فقیه و حکومت
همانطور که قبلاً اشاره شد نگرشی غایت مدارانه نیز نزد علما وجود داشت. در تشیع نظام سیاسی آرمانی نظامی است که در آن امام معصوم متولی حکمرانی باشد. رویای حکومت امام معصوم با ظهور امام دوازدهم به واقعیت می پیوندد و هنگام ظهورش زمین از قسط و عدل پر می شود پس از آنکه از ظلم و جور پر شده بود.[1] از بین علمای شیعه خواجه نصیرالدین طوسی در ترسیم نظام سیاسی مطلوب خود توجه اساسی را بر مسئله امامت و شخص امام به عنوان راهبر قرار داده و بدین طریق به معرفت فلسفه سیاسی، بنیان الهی می دهد. در چنین نظامی امام راهبر جامعه به سوی فضایل و کمالات تا حد سعادت است. ویژگی برجسته چنین جامعه ای پیوستگی و همبستگی میان افراد جامعه است که نه از طریق عدالت که وحدت صناعی می آورد بلکه از طریق محبت که وحدت طبیعی و حقیقی می آورد تحصیل می شود. چنین تلقی از دولت امامت با توجه به معیارهای ارائه شده از سیاست امامت نه تنها در عصر حیات امام بلکه در عصر غیبت امام نیز قابلیت دارد بر یک جامعه سیاسی حاکم گشته و آن را به سوی تحصیل کمالات و فضایل تا حد دستیابی به سعادت راهبری نماید.[2] وجوب اطاعت از اولی الامر و وجوب کفایی در اجتهاد مقتضی پیروی از کسانی است که به درجه بالا و کافی از علم به قرآن و سنت رسیده اند و اینان امامان معصوم در نظر شیعه و عالمان مجتهد در عصر غیبت هستند.[3]
[1] حسن، ساختار منطقی اندیشه سیاسی اسلام، 348-347.
[2] یوسفی راد، «خواجه نصیر (۶۷۲-۵۹۷ ه.ق)»، 43.
[3] حسن، ساختار منطقی اندیشه سیاسی اسلام، 218.
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...