این قصه با یکی بود شروع نمیشه
اون وسط همه بودند تو بیشه
از گرگ و سگ و گورخر و شغال
تا اجنبی و مرتجع و دجال
هرگنده لاتی شده بود مدعی
کشور ایران شده بود هرجایی
واسه ملت معنی نداشت زندگی
قحطی بود و مرض بود و بردگی
از دولت چیزی نبود جز یک اسم
بی روح و بنیه، فقط یک جسم
مشروطه شده بود ترشی لیته
قانون مملکت فرمالیته
به مشام رسیده بود بوی میت
بیرون کشید کرکسارو از بیت
ولی بالاخره یه نره شیر غرش کرد
زخم‌های کهنه ما سر باز کرد
یک سرباز شده بود سردمدار
یک ملت شده بود بیدار
توی فال قهوه‌اش نوشته بودند
خورشید شیرو می بینه رو دماوند
این قصه از اینجا شروع میشه
چوب تا بیخ تو بعضیا فرو میشه
***
تقویمو بر بزن برو ۳ اسفند
جایی که سر پر شد از بوی اسپند
حالا دیگه رضا شده بود ژنرال
حکمش تو پایتخت شد وایرال
اول با قانون جنگل مچ انداخت
میرزا کج رفت و قافیه رو باخت
گفت اینایی که دورتند کمونیستان
بدتر از تزار و امپریالیستان
تو رو چه به جمهوری سوسیالیستی؟!
تو اصلاً آدم این بازیا نیستی
برو به همون آخوندیت بپرداز
به تو میاد بشی یه عارف طنّاز
ولی موند و موند تا شد سرد سرد
جنگلم حتی بهش رحم نکرد
کمونیسم انگار یه مخدر داره
کسی که دین داره اینو می دونه
تاریخ بدجوری توبیخ می‌کنه
کسی که جای بدی نیرو جمع کنه
کلنل پسیان خوب اینو فهمید
ولی افسوس توی کفن فهمید
نوبت رسید به سمکوی شکاک
مزدور جلاد، تعرض به خاک؟
نمک خوردی و ظرفو شکستی
فکر کردی شاید عددی هستی
بز کوهی، دزد سر گردنه
حقت بود شیر، شاختو بشکنه
کرد ایران زیر و رو کش نیست
حافظ مرزاست، آدمکش نیست
مرزای ایران خط قرمزه آره
درس عبرتش شیخ خزعله
بریتانیا تمام قد پشتش بود
واسه اونا گرگ و واسه ما میش بود
کسی که حدود خودشو نشناخت
دل به اجنبی داد و شد مکافات
رضا هیچ وقت تن نداد به باخت
بریتانیا جلو پاش لنگ انداخت
همه چی مهیا واسه شاه شدن
کسی نبود توی مود شاخ شدن
تاج کیانی روی سر رضا شاه
بود یادآور شاه عباس ‌و نادرشاه
میگی فاقد مایه علمی بود؟
ولی صاحب خایه ملی بود
رجالش همگی از طلا بودند
همگی از بهترین عقلا بودند
سودای سر همگی توسعه بود
برخلاف آخوندا که موعظه بود
راه و ریل و پل و بند و اشتغال
بانک و ارتش و اداره ثبت احوال
آموزش و پرورش و دانشگاه
نجات زن از پستو و خلوتگاه
پلیس مدرن و توسعه صنعتی
پول نفت و قطع دست اجنبی
خلع ید آخوند از قضاوت
لغو کاپیتولاسیون و حقارت
برقراری نظم و امنیت
عامل جدایی دین از دولت
لغو برده داری اینم بیستمین
از‌هزار پدر ایران نوین
***
دوست‌محمد خان بارَکزایی
جای تو نیست تخت کیایی
در توهم رو خیلی وقته بستند
مخاطبم آدمای دیگه هم هستند
آهای استعمارگر آنگلوساکسون
کوتوله سیاسی هارولد نیکلسون
اینجا ایرانه نه که یه جزیره
که از خون ملتا بکنه تغذیه
برو به اون لردتم اینو گوشزد کن
این ملت شاهنامه داره برو بخون
اگه واسه شما این مدلی نمیشه
جای عهدنامه دارسی توی آتیشه
***
حالا دلقک پنجاه و هفتی عر بزن
ولی قبلش به تاریخ سر بزن
اگه رضا نبود تو الان شپشو بودی
طالبان پیشت بودند فوکول کراواتی
جفتک بزن ولی بدون میشی پشیمون
قبرشو خراب کنی خودش میاد بیرون
از تو خاک
از دل تاریخ
از شابدوالعظیم
تا مسجد گوهرشاد
یکی گفت روحش شاد
خلخالی ها رو داد به باد
مثلش دیگه کسی از مادر نزاد
گوش کن
شعار روحش شاد شده طنین
ماه نظام با عقرب شده قرین
پایان


لینک موزیک رپ رضا در ساند کلاد

https://soundcloud.com/4sbuwe1xrpnn/reza