از کمالگرایی ضربه خوردم، خیلی چیزا رو از دست دادم، روابطم تضعیف شد و... من نسبت به همه اینا آگاهی دارم. اخیراً کتابی به نام «چگونه کمال گرا نباشیم» رو شروع کردم که به نظرم نقطه عطفی در زندگی من خواهد شد. شاید یه پارادایم شیفت که زندگی منو از رودخانه خروشان کمالگرایی به دشت های آزاد معمولی گرایی رهنمون میشه! البته از این رودخونه حتماً برای خودم آب بر خواهم داشت. کمالگرایی رو کاملا دور نمی‌ریزم بلکه منتقلش می کنم به بخش دیگه ای از مغزم. بخشی که مربوط به نقد حاکمان و سردمداران مملکته. یه سیستم حکمرانی، یه بیت، یه پادگان، یه نظام قضایی، یه ارگان دولتی اگه نزدیک به کمال نباشه باید مورد اعتراض، انتقاد و حتی شورش قرار بگیره و فقط با روحیه کمالگرایی میشه این کارو کرد!

How to be imperfectionist?
How to be perfectionist?

در پایان یک بیت هم از ناصرخسرو

میانه کار بباش، ای پسر، کمال مجوی

که مه تمام نشد جز ز بهر نقصان را