فارابي ميگه اجرام آسماني، اشياء رو تخيل مي کنند و تخيل اونها باعث ايجاد اون اشياء ميشه!

مولانا هم ميگه من غلام قمرم، غير قمر هيچ مگو. 

روزبهان بقلی در یکی از مکاشفاتش حضرت حق رو می بینه که شبیه ماه هست که دور تا دورش سیارات در حال چرخیدن هستند. نام این مقام رو التباس میذاره و میگه این سیارات فرشته ها بودند و نزدیک ترین اونها جبرئیل بود.

این توجه به اجرام آسمانی چه انگاره ای به ذهن متبادر می کنه؟ آیا اجرام آسماني جان دارند؟ توی بعضی از فرهنگ های آسیای دور این اعتقاد وجود داره که همه چیزها جان دارند. شاید بحث عینک کانت رو شنیده باشید. اگه پرده ها کنار بره، عینک ها برداشته بشه و ما هم متصل بشیم چه چیزهایی پديدار میشن؟ سیارات، اجرام، سحابی ها، کهکشان ها و... شايد اینها چهره ای شبیه خود ما داشته باشند! تا وقتي نگاه ما محدود هست فقط جلوه اي از اونا رو به شکل اجرام آسماني مي بينيم چون مغز ما قادر به پردازش ابعاد بالا نيست. کسانی بودند که پرده ها رو کنار زدند و اجرام رو با ماهیت حقیقی خودشون مشاهده کردند.

با اين حال فقط ابراهيمه که مي تونه بگه "اني لا احب الافلين". چراکه اون دنبال سر منشا اصلي مي گرده.